تو چرا اينقدر عوض شدی ده نمكی!!؟
برنامه «هفت» جمعه شب، یکی از جسورترین «هفت»های اخیر بود؛ درست زمانی که فریدون جیرانی جلوی مسعود ده نمکی نشست و درباره وضعیت این روزهای سینما (موضوعی که بسیار کلی و پر از شاخه و برگ است) به بحث و تبادل نظر دقیق پرداخت.
این برنامه از همان ابتدا، تند و تیز شروع شد. همان طور که چند ساعت پیش از شروع برنامه اعلام شده بود خیلی از مخاطبان این برنامه منتظر حضور «حامد بهداد» به عنوان بازیگر هفته بودند که فریدون جیرانی در حالی که چهره ای برافروخته بود، اعلام کرد: «قرار بود که در این برنامه حامد بهداد به عنوان بازیگر نارنجی پوش حضور داشته باشد که کمی مانده به شروع برنامه اطلاع داد نمی آید و از طرف دیگر هم قرار بود برای بخش گفت و گوی ویژه امشب علیرضا سجادپور حضور داشته باشد تا درباره نظارت در سینما صحبت کنیم که ایشان هم تنها یک ساعت مانده به شروع برنامه، اطلاع دادند که به «هفت» نمی آیند. من چیزی را پنهان نکردم و چیزی هم در گوشم نمی گویند. دوستانی که نقد می کنند بدانند این حرف ها درست نیست. ننویسید این چیزها رو!»
در ادامه برنامه هفت در کمال تعجب دیدیم که مسعود ده نمکی در استودیو حاضر شده و قرار است پیرامون وضعیت این روزهای سینما با هم گفت و گو کنند. احتمالا جیرانی بهترین گزینه ای که توانسته برای حضور در هفت، در آخرین لحظات پیدا کند همین مسعود ده نمکی است.
جیرانی بحث را با این سوال شروع کرد که: «من با تو قبل از اینکه فیلم سینمایی بسازی مصاحبه کردم. خاطرت هست؟ توی همون دفتری که زیر زمین بود. اون موقع آرمان هایت چیز دیگری بود. اما حالا چرا این قدر با آن آدم گذشته فرق کرده ای؟»
ده نمکی هم در پاسخ به جیرانی از همان تاکتیک همیشگی یعنی تضعیف طرف مقابل و نقض سوال استفاده کرد و گفت: «این سوال از بنیان اشتباه است به خاطر اینکه آرمان نمی تواند در برابر واقعیت باشد و ما باید آرمان هایمان را براساس واقعیت بنا کنیم. آرمان گرایی مقابل واقع گرایی از اساس اشتباه است».
جیرانی در پاسخ به این حرف ده نمکی گفت: «جواب سوال منو ندادی. جواب من یک کلمه است یا آره یا نه. مدیران و خود تو عوض نشدین؟ آن هم نسبت به زمانی که هنوز هیچ پست و منصبی نداشتین و دور از سینما بودین؟»
ده نمکی دوباره با همان شیوه پاسخ داد: «چرا مردمو می پیچونی؟ فراستی نشو دیگه! قرار نیست عقیدتو به من تحمیل کنی. تو همین الان مردمو پیچوندی قبل از اینکه من بیام رو به مردم گفتی ما رو نقد کنید. ما منتظر نقدهای شما هستیم، اما هفته پیش گفتی آقای مهرجویی بالاتر از نقده! ضعیف کشی می کنین. در سینمای دنیا گنده تر و پرافتخارتر از او را نقد می کنن. همین امسال در همین جشنواره دیدیم که خیلی ها شجاعت نقد درست رو نداشتن و در سالن سینما صدای سگ و گربه درمی آوردن»!
یک جیرانی تمام عیار
جیرانی که جمعه شب در ردای یک مدافع حقوق سینما قرار گرفته بود، در واکنش به اعتراضات عده ای به فیلم «خصوصی» و «گشت ارشاد» از مسعود ده نمکی پرسید: «آقای ده نمکی این مُتِدَیِنینی که به برخی فیلم ها اعتراض می کنند، در حال حاضر کجا هستند؟ پس چرا نمی روند همین فیلمی که در راستای نظر آنهاست و اتفاقا فیلمی قابل دفاع هم هست (سیب و سلما) را نگاه کنند؟»
ده نمکی در پاسخ دوباره از ساخته های قبلی اش دفاع کرد و گفت: «ما نمی توانیم بگوییم که عده ای متدین هستند و دیگران نیستند. همه این جامعه متدین هستند. ببینید مثل همان حرف هایی می ماند که در هفته های گذشته مطرح شد که ما باید فقط برای میدان ونک فیلم بسازیم. اولا که همه جای ایران تهران نیست و همه جای تهران هم بالاشهر و آن عده قلیل نیستند. همه این جامعه متدین هستند و همان طور که دیدید سال گذشته هم عده زیادی فیلم اخراجی ها را دیدند و هم عده زیادی جدایی نادر از سیمین را. اما متاسفانه در بازترین شرایط هم این روشنفکران فیلم هایی ساختند که فقط عشق های مربعی و ضربدری بود. باید بگویم که خیلی وقت ها این سیاست های جناحی باعث جلوگیری از پیشرفت و اصلاح جامعه در سینما شده است. مثل اتفاقی که برای «فقر و فحشا»ی من در سینما افتاد. من واقعیتی را با آن مستند بیان کردم. اما خیلی از روزنامه های روشنفکری آن زمان چون من از لحاظ سیاسی مقابل آنها بودم، گفتند این فیلم سیاه نمایی است. در حالی که ما باید به نقد دولت ها بپردازیم. چون اصولا دولت ها از اینکه مردم با هم دعوا کنند، بیشتر لذت می برند. به خاطر اینکه آن زمان دیگر کسی وقتی نمی کند آنها را نقد کند».
ده نمکی: سینما عین فساد نیست
در ادامه ده نمکی که گویا با سرتیترهای مشخصی پا به برنامه هفت گذاشته بود تا درباره موضوعاتی مشخص حرف بزند، هر سوال را با حرف های خودش جواب می داد و چندان کاری به سوال های جیرانی نداشت. او در ادامه حرف هایش را به فساد در سینما رساند و گفت:
«درباره همین فساد در سینما یکی می آید می گوید به من به خاطر فساد نقش نمی دهند. بعضی ها هم در پاسخ به فساد می گویند بله فساد وجود دارد و خودشان می دانند تا آخر فساد را رفته اند. بعضی ها هم می گویند نه وجود ندارد. در حالی که خودشان هم می دانند که هست. اما هیچ کس نمی تواند بگوید سینمای ما عین فساد است به خاطر اینکه رهبری با کارگردانان ما جلسه می گذارد و درباره سینما حرف می زند. اما مشکل از برنامه ریزی هاست».
در پایان بحث؛ جیرانی از کارگردان اخراجی ها پرسید پس چرا در شورای عالی سینما، از همه جناح ها و سلیقه ها، شخصی، وجود ندارد!؟
ده نمکی پاسخ داد:«جوزانی هم در شورای عالی هست اما باید بگویم که به خیلی از آدم های خانه سینما هم گفته شد که بیایند اما آنها این دعوت را رد کردند».
در ادامه برنامه هفت ویدئوی مصاحبه با داریوش مهرجویی پخش شد که فریدون جیرانی (که به نظر می رسد از طرفداران پروپاقرص مهرجویی است) سوال های خود را از مهرجویی می پرسید و مهرجویی هم که با عینک آفتابی در خانه اش نشسته بود تقریبا همان جواب هایی را داد که در این چند روز اخیر در رسانه ها خوانده ایم و شنیده ایم. همچنین جیرانی اعلام کرد که به دلیل احترام به مهرجویی فیلمش را نقد نخواهد کرد.
اما جالب ترین قسمت این گفت و گو زمانی رقم خورد که مهرجویی برنامه «هفت» را محل خوبی برای طرح موضوع دید و گفت: «من دوربین روی دست را از کسی یاد نگرفتم من سال ها قبل آن را در «گاو» هم تجربه کرده بودم و بالاخص در فیلم «الموت» که فیلم دوساعته ای بود که در دفتر یکی از دوستان گم شد و هنوز هم پیدا نشده. من از همین جا اعلام می کنم که اگر کسی که آن فیلم را پیدا کرد به دست من برساند، جایزه نفیسی به او می دهم».
مهرجویی همچنین در ادامه درباره تکرار کردن محتوای پیشین در فیلم هایش گفت و اینکه بیشتر دوست دارد مباحث جدیدتر را در ورسیون های جدید تجربه کند. در میان این چند قسمت ویدئویی که از مهرجویی پخش می شد، نیما حسنی نسب و مانی باغبانی با هم درباره سینمای مهرجویی و روندی که او طی کرد تا به نارنجی پوش برسد، حرف زدند.
تنفس
جمعه شب دوربین هفت طی اقدامی جالب به همراه رضا عطاران به عیادت رضا داوودنژاد رفت. داوودنژاد روی تخت بیمارستان هنوز روحیه خود را حفظ کرده بود و گفت: «رضا تو باید بیای بستری شی اینجا شکمت آب شه. راستی رضا موهات کو؟!» عطاران هم در پاسخ گفت: «بابا خیلی وقته که موهام ریخته».
داوودنژاد درباره بیماری گفت: «می دانی من خیلی وقت بود که در تلویزیون نبودم و وقتی بعد از سال ها برگشتم کلی لاغر کرده بودم. آخرین باری که مردم مرا دیدند 140 کیلو بودم اما این لاغری باعث شد که به کبدم آسیب برسد. اوایل واقعا افسرده شده بودم اما خانواده ام واقعا در کنارم بودند و باعث تقویت روحیه ام شدند».